سلام دوستان عزیز. برای اولین پست تصمیم گرفتم که متن یکی از آهنگهای خانم زیبا شیرازی رو براتون بنویسم که خیلی دوستش دارم.
ایهاالناس خاک غربت خانه نیست
مرغ آزادی دگر در لانه نیست
من دلم در حسرت یک آشناست
خانه اما دست صاحبخانه نیست
من که گفتم خاک غربت خانه نیست.
اهل ویرانه ی ایرانم من
می روم روزی نمی مانم من
گرچه صاحبخانه لطفم می کند
سر خوش و مستم که مهمانم من.
خاک من بویش گلاب قمصر است
عطر آن بهتر ز مشک و عنبر است
خاک باران خورده اش بوی بهشت
هر خزانش با بهار همبستر است
چشم همشهری سلامم می کند
گوش بر حرف و کلامم می کند
تا بمانم دور از چشم و نظر
و ان یکاد ی را به نامم می کند
خنده ی گرمی نثارم می کند
با نگاهی بی قرارم می کند
مهربانی و صفا و عشق را
هر چه هست در کوله بارم می کند.
کس نمی دانست دست سرنوشت
می کند جانم جدا از آن بهشت
کودکم پرسد که من اهل کجام؟؟؟
گویم ایران. پرسدم اینجا چرا؟؟؟
گویدم سبز و سفید و سرخ فام
پرچمی اینجا نمی بینم به بام
کودکم پرسد چرا در غربتیم
تا به کی در آرزو و حسرتیم؟؟؟
بی جوابم نیمی از جانم جداست
ایها الناس نمیه ی دیگر کجاست؟؟؟؟؟
ممنون از لطفتون!
سلام
بله وقتی همه چیز برعکس بشه معنی شعر هم گاهی معکوس پذیر میشه!!!
عصبانی هستم از بی مرامی
قشنگ بود.
سلام دوست خوب من
ممنون که سر زدی
نمی دونم در جواب حرفت باید چه بگویم ...
سکوت می کنم .. از آن سکوت های معروف و پر حرف
....
آره ... گاهی واقعآ بی سیگاری بد دردیه !
باز هم به من سر بزن
خوش باشی
یکی از اون چیزهای کمیاب رو که دنبالش می گردم اگه گفتی ؟